رضا خان وقتی به سفر فرنگ ميره و در انگليس تو يه هتل مجلل اسكان می گیره،
شب هنگام،
خدمتكارش كه از طرف دربار انگليس انتخاب شده بود،
در اتاق رضاخان رو می زنه،
و يه دختر زيبا رو مشايعت می كنه به داخل اتاق،
پس از چند لحظه رضاخان درو باز كرده دخترو از اتاق بيرون می كنه.
خدمتكار دوباره يه دختر خوشگلتر از قبلی رو
به حساب اينكه از اون خوشش نيومده
می فرسته داخل اتاق كه دوباره رضاخان بيرونش می كنه.
باره سوم هم اين موضوع با دختر خوشگلتر ادامه پيدا می كنه؛
كه رضاخان ضمن بيرون كردن دختر خطاب به خدمتكار ميگه:
برو به رئيست بگو اگه خوشگلترين دختر انگليسم بفرسته تو اتاقم من بهش دست نمی زنم
تا اين انتظارو تو ايران از من نداشته باشه.